جایی که دقایقی بعد با نشستن 3 خبرنگار، دیگر جای امنی نبود. این میز خیلی زود میهمانی جدید را هم در خود جای داد تا توجه تمام سالن به این سمت باشد.
«به امیرخان بگو بیاید اینجا» حاجباقر، دوست صمیمی افشین به برگزارکنندگان جشن پیشنهاد داد تا قلعهنویی را هم کنار افشین بنشانند.
امیر درست زمانی به میز گرد اضافه شد که قطبی داشت به محسن خلیلی زنگ میزد؛ «سلام ویژه به آقای گل فوتبال ایران» افشین از شکوه مراسم برای محسن میگفت؛ مراسمی که در غیابش برگزار شد و مهمترین تندیساش را برای محسن به ارمغان آورده بود؛ «فیلم گلهایت را پخش کرده اند و من کلی کیف کردم.
همه به احترامت stand up for respect کردند» افشین این جمله را به زبان میآورد، واژهای که مفهومش را محسن نمیفهمد و افشین از همراهانش میپرسد: «معنیاش به فارسی چه می شود؟» حاج باقر میگوید: «برایش بلند شدند» و قلعهنویی میگوید: «ادای احترام کردند»
ترجمهای که افشین آن را میپسندد. دقایقی بعد مکالمه با آلمان به پایان میرسد و نوبت به همکلامی قطبی و قلعهنویی میرسد. بحث با سئوال قلعهنویی درباره وضعیت تیم ملی کره آغاز میشود. سئوالی که قطبی در پاسخ به آن میگوید: «سرمربی تیمشان را عوض کردند و یک کرهای را گذاشتند که مردم کره خیلی راضی نیستند. فکر نمیکنم کره با او موفق شود و به نظرم وسط مسابقهها عوضش میکنند. میدونی، کرهایها هم مثل ما دنبال اسمهای بزرگ هستند و مربیهای بزرگ حاضر نمیشوند که بیایند درکره زندگی کنند. واقعاً زندگی کردن در کره خیلی سخت است.»
بعد، امیر از دستیار برزیلی افشین میپرسد و افشین درباره مارکو توضیح میدهد. امیر از خونگرمی برزیلیها میگوید و افشین از قدرت فوتبال برزیل و بعد به طعنه میگوید: «اینجا به اندازه فوتبالیستهای برزیلی، روزنامه داریم.» و این بحث درست همان بحث مورد علاقه قلعهنویی است: «ببینید، الان 16 تا روزنامه ورزشی داریم که هر کدام 12 صفحه هستند.
نزدیک به 100 صفحه در روز باید درباره فوتبال بنویسند. این جوری میشود که مینویسند من در کرمان روزی 2 میلیون پول میگیرم.» این جمله قلعهنویی به قدری جذاب است که همه بخندند و افشین این جمله را برای دستیار برزیلیاش ترجمه کند. امیر حرفش را حالا کلانتر ادامه میدهد: «افشین آن طرف کار کرده و میفهمد من چه میگویم. همه دنبال این هستند که کلی هزینه کنند تا تماشاگران فوتبالشان را زیاد کنند و با فوتبال جوانها را سرگرم کنند. یک جوان اگر نیاید ورزشگاه میرود و هزار اتفاق در کمین اوست.»
امیر بحث را ادامه میدهد و مثالهایی را از مدیریت دولتی در جهان میزند و آن را با سیاستهای رایج کشور مان مقایسه میکند. رسیدن غذا اما این بحث را نیمهتمام میگذارد. دقایقی بعد، بار دیگر بحث به تیم ملی برمیگردد.
این بار امیر از قدرت کرهشمالی میپرسد و افشین میگوید: «تیم خوب و زحمتکشی دارند که ممکن است خطرساز باشند، حتی خطرناکتر از کره. البته جلوی دروازه با هیجان بازی نمیکنند و خیلی خشک هستند.» اما افشین بیش از کرهایها تیم امارات را برای تیمملی خطرناک میداند: «من فکر میکنم در دور مقدماتی از ما بهتر بودند، این طور نیست؟» و قلعهنویی در تصدیق حرف او میگوید: «در تهران هم اگر داور پنالتیشان را میگرفت، شرایط بازی عوض میشد.»
بحث درباره بازیهای مقدماتی جامجهانی و دلهرههای دو سرمربی تیمهای محبوب پایتخت از اتفاقاتی که در انتظار علی دایی است برای این دو که گزینههایی برای تصاحب نیمکت تیم ملی بودند، شاید جذابترین بخش یک ناهار ساده بود.